به بازار آمدن نسخه جدید ویندوز همیشه اتفاقی بزرگ در دنیای کامپیوترهای شخصی است. آمدن ویندوز 10 هم باعث میشود که دوباره توجهمان به سیستمهای عامل جلب شود. هرچند که سیستم عامل بارزترین قسمت یک کامپیوتر است، اما بهنحوی میتوان گفت که ناشناختهترین بخش کامپیوتر هم هست.
میتوان بهآسانی سیستم عامل را ابزاری دید که با کمک آن با کامپیوتر ارتباط برقرار میکنیم و در آن برنامه اجرا میکنیم، اما سیستم عامل بسیار فراتر از اینهاست. در این مقاله به این میپردازیم که یک سیستم عامل چیست و چه میکند. بعضی از سیستمهای عامل معروف را بررسی میکنیم و تفاوت آنها را نشان میدهیم. همچنین تلاش میکنیم به این پرسش بپردازیم که آیا یک سیستم عامل برتر از دیگری است یا نه.
درک کردن این که چه چیزی است که اجزای کامپیوتر را به هم وصل میکند کار جالبی است، اما فراتر از جالب بودن، میتواند روی نحوه کار شما با کامپیوتر اثر بگذارد. ویندوز تنها گزینه برای کامپیوترهای شخصی نیست و اگر به این نتیجه برسید که یک سیستم عامل میتواند برای شما بهتر عمل کند، دلیلی ندارد که به سراغ سیستم عامل دیگری نروید یا این که آن سیستم عامل را کنار ویندوز نداشته باشید.
یک نیاز ضروری
برای دانستن این که نقش سیستم عامل چقدر حیاتی است، و چه مزایای عمدهای برای کاربران به همراه دارد، باید به سراغ اولین کامپیوترها در اواخر دهه 1940 برویم. بهویژه ما به نرمافزارهای سیستمی مهمی نگاه میاندازیم که کارهایی را انجام میدادند که امروزه سیستمهای عامل انجام میدهند، هرچند که در آن هنگام نام سیستم عامل رویشان نبود.
کار اصلی یک کامپیوتر این است که یک برنامه را اجرا کند. برنامه تشکیل شده از تعدادی دستورالعمل که در حافظه ذخیره میشوند. در کامپیوترهای اولیه، لود کردن برنامه داخل حافظه کاری طاقتفرسا بود و برنامه باید به صدور کد باینری با سوییچهای دستی در کامپیوتر وارد میشد. به این ترتیب وارد کردن هر دستورالعمل نیاز به 15 ثانیه زمان داشت و وارد کردن یک برنامه حتی کوچک ممکن بود چندین دقیقه وقت بگیرد. یک برنامه طولانی هم ساعتها زمان برای لود کردن در کامپیوتر نیاز داشت. به علاوه، هنگامی که یک برنامه را بهصورت دستی وارد میکردند احتمال اشتباه انسانی هم بالا میرفت. بهویژه که دستورالعملها تنها اعدادی باینری بودند و اگر اشتباهی هم روی میداد، به اندازه زمانی که دستورالعملها متنی باشند مشخص نبود. امروزه ما یک برنامه را تنها با دو بار کلیک روی آیکون آن اجرا میکنیم و عملا هیچ خطایی هم در لود کردن برنامهها روی نمیدهد، هرچند که این برنامهها از میلیونها دستورالعمل تشکیل شدهاند. وارد کردن هر کدام از برنامههای امروزی در زمانهای قدیم ممکن بود ماهها به طول بینجامد.
اولین گام برای لود سریعتر برنامهها این شد که برنامهها با استفاده از کارتهای پانچ لود شوند. اما کامپیوتر نیاز به برنامهای داشت که بتواند کارتهای پانچ را بخواند. لازم بود چنین برنامهای بهصورت دستی در کامپیوتر لود شود. اما این برنامهها که وظیفه خواندن کارتهای پانچ را داشتند بسیار کوتاه طراحی میشدند. به این ترتیب کافی بود یک برنامه کوتاه را وارد کنید و با استفاده از آن برنامههای بزرگتر را از کارتهای پانچ لود کنید. این مزیتی بزرگ در طراحی کامپیوترهای آن روزها به شمار میرفت. همین را بگوییم که قابلیت لود برنامهها از روی دیسک نیازی ضروری برای تمامی سیستمهای عامل مدرن است.
بدون یک سیستم عامل یا برنامه لودکننده، برنامهها باید به صورت دستی وارد میشدند
قابلیت چندوظیفهای
سیستم عامل در پایهایترین شکل خود یک برنامه را از روی دیسک خوانده و اجرا میکند. اما تقریبا تمامی سیستمهای عامل امروزی قابلیت چندوظیفهای یا همان MultiTasking دارند. این یعنی چند برنامه را میتوان در یک زمان اجرا کرد، یا دست کم کاری کرد که اینگونه به نظر برسد که برنامهها دارند با هم اجرا میشوند. چندوظیفهای در پردازندهایی با چند هسته هم آشکارتر است.
چندوظیفهای ابتدا زمانی مطرح شد که مینفریمها و مینیکامپیوترها به بازار آمده بودند. در آن هنگام کاربران با استفاده از ترمینالها (مانند صفحه کلید و نمایشگر) به کامپیوتر اصلی متصل میشدند، برنامههایشان را اجرا میکردند و در زمانی معقول پاسخش را میگرفتند. در کامپیوترهایی که تنها یک پردازنده تکهستهای وجود داشت، این کار با استفاده از برشهای زمانی صورت میگرفت. در این تکنیک هر برنامه برای کسری از ثانیه اجرا میشود و سپس پردازنده به سراغ برنامه بعدی میرود و در نهایت این چرخه تکرار میشود. این زمانبندی برای سیستم عامل بسیار مهم بود و گاهی نیاز به این وجود داشت که چند برنامه بهصورت همزمان در حافظه باشند. چندوظیفهای همچنین نیاز به این داشت که زمانی که حافظه پر میشود، اطلاعات و وضعیت برخی برنامهها روی دیسک نوشته شود و وقتی که نوبت آن برنامهها شد، اطلاعاتشان از دیسک به حافظه برگردد.
ویندوز قابلیت چندوظیفهای را به کامپیوترهای شخصی آورد. البته در ویندوز هدف این نبود که چند کاربر بتوانند برنامههایشان را همزمان با هم اجرا کنند، بلکه هدف این بود که یک کاربر بتواند چندین برنامه را در صفحه باز کند و دیگر مثلا نیازی نداشته باشد که برنامه ورد را ببندد تا بتواند به سراغ مرورگر برود و یک ایمیل را بخواند. کاربران همچنین به این ترتیب میتوانستند که کارهای سنگین، مانند پردازش فایلهای ویدیویی را در پسزمینه انجام دهند و خودشان به کارهای معمول بپردازند.
با در دسترس بودن پردازندههای چندهستهای، سیستمهای عامل میتوانند کارها را بین هستهها تقسیم کنند. اما تکنیک برش زمانی هنوز بسیار مهم است، چرا که بدون آن، تعداد برنامههایی که میتوانند اجرا شوند به تعداد هستههای پردازنده محدود میشود.
هر نسخه از ویندوز حس و حال جدیدی را دارد، هرچند که اغلب تغییرات پشت پرده بسیار بیشتر از تغییرات ظاهری بوده
مدیریت فایل
یکی دیگر از امکانات کلیدی که سیستم عامل در اختیار کاربر میگذارد مدیریت فایل است. این چیزی است که تمامی کاربرهای کامپیوترهای شخصی به آن نیاز دارند. البته ما دیگر مانند سابق فایلها را از یک پنجره به پنجره دیگر نمیکشیم و نمیاندازیم، اما در هر حال برای دانلود یک عکس یا یک فایل PDF نیاز به مدیر فایل داریم. اینجا ما ابزاری میخواهیم که فایلهای موجود در درایوها و پوشههای مختلف را نشان دهد، و بتوانیم با آن فایل کپی کنیم، اسم فایلها را عوض کنیم و آنها را پاک کنیم.
هرچند که انجام این کارها برای کاربران امروزی کامپیوتر بسیار آسان به نظر میرسد، اما چنین کاری بدون یک بخش پایهایتر و حیاتی سیستم عامل، به نام «سیستم فایل» میسر نمیشد. بدون سیستم فایل، برنامهها میتوانستند روی دیسک بنویسند، اما بایتهایی که آنها روی دیسک ذخیره میکردند بهصورت فایل قابل تشخیص نبود. باید راهی برای ذخیرهسازی و دسترسی به فایلها وجود داشته باشد تا این مشکل برطرف شود.
اصطلاح فایل به دلیل مشابهت فایلهای کامپیوتری با فایلهای کاغذی است. اسناد کاغذی را در داخل فایلها میگذارند، و فایلها را داخل پوشهها قرار میدهند، و پوشهها هم داخل کابینتها قرار میگیرند. این ساختار سلسلهمراتبی کار پیدا کردن اسناد را آسان میسازد. یک سیستم فایل کامپیوتری به این ترتیب رفتار میکند. این سیستم ابتدا تعریف میکند که یک فایل چگونه از دیگر دادههای موجود روی دیسک مجزا و مشخص میشود. معمولا یک نقطه آغاز و یک نقطه پایان برای فایل در نظر گرفته میشود تا مشخص شود که فایل کجا شروع میشود و کجا پایان مییابد. به این ترتیب میتوان فایل را بهصورت یک موجودیت مجزا دید. سپس، ساختاری تعریف میشود که فایلها را بتوان در داخل یک پوشه یا دایرکتوری قرار داد. در سیستمهای عامل مختلف، به این موجودیت فولدر یا دایرکتوری گفته میشود و نام آن در سیستمهای مختلف فرق دارد. این پوشهها را میتوان در داخل پوشههای دیگری قرار داد و به همین ترتیب.
اکنون به عنصر مهم دیگری از یک سیستم عامل میرسیم. حتی اگر سیستم فایل را داشته باشیم، برنامهها نیاز دارند که بتوانند دادههایشان را در این سیستم فایل بنویسند و از آن بخوانند. انجام دادن چنین کاری برای برنامهنویسان بسیار دشوار است. اینجاست که سیستم عامل چیزی به نام رابط برنامهنویسی نرمافزاری (API) معرفی میکند. در این رابط، برنامه مخصوص نوشتن و خواندن فایلها وجود دارد و برنامهنویسان دیگر نیازی ندارند که خودشان مستقیما با دادههای روی دیسک سروکار داشته باشند. برای مثال، برنامهنویسی که در ویندوز کار میکند نیاز ندارد دهها خط برنامه بنویسد تا یک فایل را ایجاد کند. او کافی است از تابع CreateFile استفاده کند و اطلاعات مربوط به فایل را به API بدهد تا آن API کارهای مربوط به نوشتن فایل را به عهده بگیرد. البته کار APIها به اینجا محدود نمیشود و آنها کاربرد بسیار گستردهای در زمینه دسترسی به اجزای مختلف سیستم عامل دارند.
ویندوز 1.0 هرچند رابط کاربری گرافیکی را عرضه میکرد اما واقعا سیستم عامل نبود
سیستم عامل سریع و کثیف
مدتها پیش، در سال 1980 بود که IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری دنیا به شمار میرفت. در آن دوران مینفریمها کامپیوترهای اصلی بودند ولی کامپیوترهای شخصی هم داشتند رواج پیدا میکردند و شرکتهای سازنده این کامپیوترها هم پدیدار میشدند. شرکت آیبیام تصمیم گرفت کامپیوتری به نام IBM Personal Computer به بازار عرضه کند تا این کامپیوتر استاندارد بازار شود، اما فرصت بهحدی تنگ بود که شرکت تصمیم گرفت از شرکتهای دیگر کمک بگیرد.
پردازنده این کامپیوتر را اینتل تولید میکرد و سیستم عامل آن را هم مایکروسافت تقبل کرد. اما مایکروسافت کد لازم را نداشت و به دنبال شرکتی میگشت که سیستم عامل تولید کند. شرکت IBM ابتدا با شرکتی به نام Digital Research برای تهیه سیستم عامل به توافق رسید، اما مایکروسافت بلافاصله سیستم عامل سریع و کثیف (Quick and Dirty Operating System) یا همان QDOS را خریداری کرد، کد آن را مرتب و منظم کرد و آن را به نام PC DOS به شرکت IBM فروخت.
البته بیل گیتس هوشمندانه تصمیم گرفت که این سیستم عامل را تنها به آیبیام نفروشد و اجازه فروش آن را به شرکتهای دیگر هم داشته باشد. این سیستم عامل بعدتر نام MS-DOS را به خود گرفت. گیتس پیشبینی کرده بود که شرکتهای زیادی از روی دست آیبیام کپیبرداری خواهند کرد؛ از یک سو قطعات کامپیوتر در دسترس بود و میشد یک کامپیوتر را اسمبل کرد و فروخت، و از سوی دیگر قیمتی که شرکت آیبیام در نظر گرفته بود بسیار بالا بود. مایکروسافت با فروش MS-DOS به شرکتهای سازنده کامپیوتر سود فوقالعادهای به دست آورد و در نهایت توانست ویندوز را در سال 1985 به بازار عرضه کند و بعد از آن را هم که میدانید چه شد. به همین دلیل است که مایکروسافت و ویندوز مترادف با PC هستند و کسی نامی از آیبیام نمیبرد.
بیل گیتس در اوایل کار مایکروسافت
ظاهر و حس
برای برخی کاربران، رابط کاربری مهمترین عامل برتری یک سیستم عامل بر دیگری است. برای کاربرانی که فنیتر فکر میکنند، نحوه تعامل با سیستم عامل چندان مهم نیست. البته نمیتوان گفت که یکی از این دو گروه نظر درستی دارند. درست است که ظاهر و حس سیستم عامل مهمترین جنبه آن نیست، اما در هر حال روی عملکرد کاربران تاثیر قابل توجهی میگذارد. میتوان زمانی را مثال زد که رابط کاربری گرافیکی (GUI) با اولین نسخه ویندوز در سال 1985 به کاربران معرفی شد. پیش از دوران ویندوز، کامپیوترهای شخصی از سیستم عامل MS-DOS استفاده میکردند که رابط کاربری آن خط فرمان بود.
هنگامی که کامپیوتر را روشن میکردید، یک پیام مانند Starting MS-DOS… بر صفحه پدیدار میشد و سپس نوشته میشد: C:\>. این خط فرمان بود و نشان میداد که کامپیوتر در حال حاضر در کدام دایرکتوری است (که در اینجا دایرکتوری ریشه C: بود) و MS-DOS منتظر دستورالعمل شماست. شما باید دستورها را بهصورت متنی وارد میکردید. برای مثال اگر میخواستید برنامه WordPerfect، واژهپرداز محبوب داس را اجرا کنید، باید مینوشتید WP و سپس Enter را میزدید. اما معمولا WordPerfect در دایرکتوری ریشه C: نبود و شما ابتدا باید مینوشتید: cd WP51 و سپس Enter را میزدید تا وارد دایرکتوری WP51 شوید و سپس در آنجا WP را مینوشتید تا WordPerfect 5.1 اجرا شود. این در حالی است که در ویندوز کافی است تنها روی آیکون برنامهای که میخواهید دو بار کلیک کنید. در داس کار معمولا پیچیدهتر از این هم میشد.
برای مثال، باید اسم تمامی دستورها را به خاطر میداشتید و میدانستید که از هر کدام به چه ترتیبی باید استفاده شود. از برخی از آنها زیاد استفاده میکردید و در خاطرتان میماند، اما برخی دیگر را ممکن بود از یاد ببرید. برایشان مجبور بودید از دستور Help داس استفاده کنید تا لیستی از دستورالعملها را ببینید. حتی اگر ساختار دستورالعمل را میدانستید، نوشتن آن ممکن بود بسیار بیشتر از مثالی که زدیم طول بکشد، و همیشه هم امکان اشتباه وجود داشت. مثلا اگر میخواستید یک فایل خاص را از یک دایرکتوری به نام Documents از روی فلاپیدیسک A: به دایرکتوری مشابهی روی درایو C: کپی کنید، باید مینوشتید:
copy A:\documents\letter1.wp C:\documents
بدیهی است که ممکن بود اسم دایرکتوریها یا فایلها را اشتباه بنویسید و در نتیجه کپی انجام نشود.
مشخص است که رابط کاربری گرافیکی چه مزایایی نسبت به رابط کاربری متنی دارد. اما جالب است بدانید اولین نسخه از ویندوز در واقع سیستم عامل نبود! بلکه رابطی گرافیکی بود که روی داس سوار میشد. در واقع حتی با وجود نصب ویندوز، ابتدا داس بالا میآمد و سپس شما باید دستور Win را مینوشتید و اجرا میکردید تا ویندوز اجرا شود. در واقع ویندوزهای 2، 3، 3.1، 95، 98 و Me هم سیستم عاملهای کاملی نبودند و از ویندوز XP بود که ویندوز، سیستم عامل کاملی شد و از داس مستقل شد. در این میان البته نسخههای ویندوز NT مانند NT 4.0 و ویندوز 2000 البته سیستمهای عامل مستقلی بودند.
سیستمهای عامل با رابط کاربری خط فرمان تفاوت بسیاری با سیستمهای عامل امروزی داشتند
مقایسه سیستمهای عامل
گاهی یک سیستم عامل جدید به دلیل داشتن رابط کاربریT کاملا متفاوت با نسخه قبلی خود به نظر میرسد. برای مثال ویندوز 8 سروشکلی کاملا متفاوت با ویندوز 7 و نسخههای قبلی ویندوز داشت. اما گاهی ویندوز در زیر پوسته خود با تغییراتی گسترده همراه بود. مثلا ویندوز XP علاوه بر این که ظاهر زیباتری یافته بود، اولین نسخه از ویندوز بود که یک نسخه 64 بیتی هم داشت. اما امروزه اکثر سیستمهای عامل از پردازندههای 64 بیتی پشتیبانی میکنند و تقریبا همه آنها (به جز ویندوز 8 و 10 و اندروید) ظاهر کم و بیش مشابهی دارند، چه چیزی باعث تفاوت بین سیستمهای عامل میشود؟ آیا لینوکس، BSD یا OS X اپل آنگونه که ادعا میشود واقعا نسبت به ویندوز برتری دارند؟
پروفسور تیموتی راسکو، متخصص سیستمهای عامل از دانشگاه ETH زوریخ میگوید سیستمهای عامل مدرن و امروزی به نحوی مرتبط با یونیکس هستند و تفاوت بین آنها شاید آنقدری که ما تصور میکنیم نباشد: «لینوکس، BSD، OS X، iOS، اندروید، ویندوز و سولاریس همه بسیار به هم شبیهند. لینوکس، سولاریس و BSD بهروشنی از یونیکس آغاز شدهاند. اندروید هم نسخهای از لینوکس است. OS X و iOS میکروکرنلهای Mach هستند که زیرسیستم شبیهسازی BSD را دارند، و ویندوز از نوادگان VMS است که در روزگار خود جایگزین یونیکس به شمار میرفت».
با وجود ریشههای مشترک، لینوکس تقریبا ربع قرن است که از یونیکس جدا شده، و حتی OS X هم در سال 2001 جدا شد. به این ترتیب احتمالا تفاوتهایی وجود داشته باشد. راسکو در پاسخ به این پرسش که آیا تفاوت مهمی وجود دارد که روی تجربه کاربران تاثیر بگذارد یا نه، و این که آیا این سیستمهای عامل عملکرد متفاوتی با هم دارند یا نه گفت: «به چند دلیل پاسخ به این پرسشها واقعا غیرممکن است. همه چیز بستگی به این دارد که عملکرد چگونه سنجیده شود، نوع برنامه چه باشد، سیستم عامل روی چه سختافزاری نصب شده باشد، و این که آیا کاربران دانش تخصصی برای تنظیمات سیستم عامل را دارند یا نه. اما برای سیستمهای عامل محبوب، فکر نمیکنم کسی بتواند با آمار و اعداد خاصی نشان دهد که یک سیستم عامل واقعا برتر از سایر سیستمها است».
افراد برای انتخاب سیستم عامل به سراغ عوامل دیگری میروند، مانند این که چه نرمافزارهایی برای آن سیستم عامل موجود است. در این زمینه تفاوت واقعا جدی است. مایکروسافت ادعا کرده بیش از 4 میلیون برنامه برای ویندوز وجود دارد. شواهد نشان میدهد که این اعداد برای OS X 650هزار و برای لینوکس چنددههزار است. البته اکثر این میلیونها برنامهای که برای ویندوز وجود دارد یا برنامههای ناشناس هستند، یا برنامههای بسیار تخصصی و یا برنامههایی که بهندرت از آنها استفاده میشود. اما برخی از برنامههای مهم تنها روی ویندوز در دسترس هستند. حتی آفیس مایکروسافت روی لینوکس موجود نیست. در این میان یک آمار جالب، 1.3 میلیون برنامهای است که برای اندروید نوشته شده است. درست است که این عدد به پای 4 میلیون ویندوز نمیرسد، اما ویندوز 28 سال دارد و اندروید در مقابل آن کودکی بیش به شمار نمیرود که کمتر از هفت سال است عرضه شده است.
لینوکس هم خیلی متفاوت با Mac OS X و ویندوز نیست
مسیر پیش رو
به جز تغییر در رابط کاربری، و پشتیبانیای که از پردازندههای 64بیت صورت گرفت، سیستمهای عامل در سالهای گذشته تغییرات گستردهای به خود ندیدهاند. پروفسور راسکو میگوید که پشتیبانی از سختافزارهای جدید مانند تجهیزات شبکه، پردازندههای چندهستهای و کارتهای گرافیکی، و مدیریت در توان مصرفی به سیستمهای عامل جدید اضافه شده است، اما ساختار پایه همانی است که در یونیکس در سال 1974 بود. با در نظر گرفتن این که اکثر سیستمهای عامل کامپیوترهای شخصی میراثدار یونیکس هستند، میتوان گفت که هرچند سختافزارها رشد قابل توجهی پیدا کردهاند، اما سیستمهای عامل همچنان در دوران قدیم به سر میبرند.
اما آیا سیستمهای عامل بهتدریج تکامل خواهند یافت؟ یا این که سیستمهای عامل جدیدی خواهند آمد که تغییراتی انقلابی در خود خواهند داشت؟ پروفسور راسکو میگوید: «تغییرات ابتدا در فضای سرورها میافتد. پشتیبانی از هستههای بسیار بیشتری انجام خواهد شد و قرار نیست همه هستهها با هم فعال باشند، هستهها بهشدت ناهمگن خواهند بود و هر کدام ممکن است در یک زمینه تخصصی کار کنند، و حافظهها هم بسیار بزرگ خواهند شد. طراحیهای فعلی سیستمهای عامل احتمالا تا چند سال آینده برای کامپیوترهای شخصی و گوشیهای موبایل کافی است. اما در نهایت تغییرات از سیستمهای بزرگ شروع میشود؛ همانطور که یونیکس و ویندوز روی تغییرات اندروید، iOS و ویندوز فون اثر گذاشتند.» به این ترتیب احتمالا تا مدت زیادی با سیستمهای عامل فعلی مشغول خواهیم بود.
سیستم عامل OS X اپل طرفداران سرسخت خود را دارد، اما آیا واقعا با ویندوز و لینوکس تفاوتهای جدی دارد؟
نسخههای ویندوز
احتمالا این جوک را دیدهاید که از بیل گیتس میخواهند از 1 تا 10 بشمرد و او میگوید 1، 2، 3، 3.1، 95، 98، 2000، XP، ویستا، 7، 8 و 10! اما جالب آن که تمامی این نسخههای ویندوز، یک شماره نسخه مختص به خود را دارند. ویندوز 1.0 در سال 1985 عرضه شد، و ویندوز 2.0 و ویندوز 3.0 هم با همین الگو به بازار آمدند.
ویندوز 95 به دلایل بازاریابی نامی متفاوت داشت، اما نسخه آن 4.0 بود که کاملا هم معقول به نظر میرسید. ویندوز 98 نسخه 4.1 بود، و ویندوز XP هم نسخه 5.1 (در واقع XP به دنبال ویندوز 2000، یا نسخه 5.0 ویندوز آمده بود).
ویندوز ویستا که در سال 2007 عرضه شد نسخه 6.0 بود. مشکل این بود که بسیاری از نرمافزارهایی که در دوران طولانی حکمرانی ویندوز XP به بازار آمده بودند نمیتوانستند در نسخه 6.0 اجرا شوند و همین باعث شد که ویستا با اجرای نرمافزارهای قدیمیتر مشکل پیدا کند. مایکروسافت سپس تصمیم گرفت ویندوز 7 را به بازار عرضه کند. نسخه واقعی ویندوز 7، 6.1 بود. آنها به این ترتیب مشکل اجرا شدن نرمافزارهای قدیمی را هم برطرف کردند. ویندوز 8 هم نسخه 6.2 ویندوز بود و ویندوز 8.1، نسخه 6.3.
اما ویندوز 10، واقعا نسخه 10.0 ویندوز است. اما برنامههایی که به صورت اختصاصی برای این ویندوز نوشته نشدهاند و قدیمیتر هستند، آن را ویندوز 6.2 میبینند (یعنی ویندوز 8). نرمافزارهای جدید اما میتوانند از تمامی امکانات ویندوز 10 استفاده کنند.
اگر میخواهید نسخه ویندوز خود را ببینید، کافی است Start را بزنید، بنویسید Winver و Enter کنید.
نسخه ویندوز
برنامههای داخل سیستم عامل
اکثر سیستمهای عامل به همراه برنامههای بسیاری عرضه میشوند که این برنامهها بیشتر از آن که ویژگیهای سیستم عامل باشند، به برنامههای مجزا شبیه هستند. اما سخت بتوان آنها را جدا از سیستم عامل در نظر گرفت. در واقع از همان روزهای ابتدایی ویندوز برنامههایی مانند ساعت و ماشین حساب در آن وجود داشتهاند.
سیستم های عامل به شکل روزافزونی پر از برنامههای جانبی شدهاند. برخی از چیزهایی که ویژگیهای سیستم عامل میدانیم در واقع برنامههایی جدا از سیستم عامل هستند. مثلا میتوان مرورگر ویندوز یا مدیر فایل را نام برد که در کنار برنامههایی مانند Paint و WordPad به صورت برنامههای جانبی ویندوز عرضه میشوند، هرچند که خودشان با بالا آمدن ویندوز اجرا میشوند. اما مساله این که کدام برنامه جزئی از سیستم عامل است و کدام نیست مسالهای عمیقتر از این است. سیستم عامل میتواند برنامهها را بهصورت همزمان اجرا کند و به این ترتیب منطقی است که بخواهد کارهایش را به شکل برنامههای کوچکتر و قابلمدیریتتر انجام دهد.